۰۹
آذر
به خون نشسته دو چشمم ، چه سرخ پیرهنی !
مرا دوباره بسوزان عذاب خواستنی!
به دست طالب خود تیغ میکشی اما
چگونه بگذرم از تو ؟ که دلبر چمنی
تویی که عالمی از عطر موی لَختت مست
منم که عود تو ام ، مست بوی مرگ منی!
دوباره حرف دلت را صریح می گویی
برنجم از تو ؟ نه اصلا ! که گفته بد دهنی؟!
دلی که دست تو دادم در اوج می بینم
بلند کردی و آماده ی زمین زدنی
سپرده ام به تو آیینه را و مختاری
بزن هزار تَرَک کن چه خوب می شکنی!
سید احمد میری